زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه
 

نظریه کسب اشعری





جبر متوسط یا کسب، که عقیده ابوالحسن اشعری و عده کثیری از پیروان او (یعنی اشاعره) است.


۱ - منظور از جبر متوسط



به نظر ابوالحسن اشعری، فعل انسان منحصراً متعلَّقِ قدرتِ قدیمِ حق تعالی است و قدرت حادث انسان در ایجاد فعل هیچ گونه اثری ندارد.
آنها صفت خلاقیت را از اخصّ صفات حق تعالی می‌شمارند و او را خالق همه اشیا، از جمله اعمال و افعال بندگان، می شناسند و تأکید می‌کنند که اطلاق خالق بر انسان، به هیچ نحوی، جایز نیست.
به نظر ایشان، عاده اللّه بر این جاری شده که در بنده قدرت و اختیاری احداث کند و وقتی مانعی در بین نباشد، فعل مقدور را مقارن با آن قدرت و اراده ایجاد می‌کند.
فعل بنده، احداثاً و ایجاداً، مخلوق خداوند است و در عین حال به توسط بنده کسب می‌شود.
بنده خالق و موجِد فعل خود نیست، بلکه کاسب آن است.
مقصود از کسب، صرفاً مقارنه قدرت و اراده حادث با خلق و ایجاد فعلی است که تنها به واسطه قدرت خداوند انجام می‌پذیرد
[۱] علی بن اسماعیل اشعری، کتاب اللمع فی الرد علی اهل الزیغ و البدع، ج۱، ص۶۹ـ ۷۸، چاپ حموده غرابه، مصر ۱۹۵۵.
[۲] ابن حزم، الفِصَل فی الملل و الاهواء و النحل، ج۳، ص۲۲، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۳] محمدبن عمر فخررازی، المطالب العالیه من العلم الالهی، ج۹، ص۹، چاپ احمد حجازی سقا، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
[۴] علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۱۴۶، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
[۵] احمدبن حسن بیاضی، اشارات المرام من عبارات الامام، ج۱، ص۲۵۵، (قاهره) ۱۳۶۸/۱۹۴۹.
[۶] عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، ج۱، ص۵۵۵ ـ۵۶۳، ج ۱، بیروت ۱۹۸۳.
).
قدرت حادث، مقارن فعل است نه سابق بر آن، و صلاحیت ضدین (مثلاً ایمان و کفر ، طاعت و معصیت یا فعل و ترک ) را ندارد، بلکه یا صلاحیت فعل دارد یا صلاحیت ترک.
بدین ترتیب، این عقیده نیز جبر است و مخالفان این گروه حق دارند آن‌ها را جبری بنامند، منتهی عده ای در برابر جبرِ جهم بن صفوان ، این قسم را جبر متوسط نامیده‌اند البته در جبر و کسب اشعری تطوری پیدا شد و برخی از استادان کلام اشعری کوشیدند آن را به گونه ای تعدیل کنند.

۲ - تعدیل عقیده به جبر متوسط در پیروان اشعری



قاضی ابوبکر باقِلاّنی (متوفی ۴۰۲ یا ۴۰۳) تا حدودی از نظریه اشعری عدول کرد و با قبول این‌که قدرت حادث انسان، صلاحیت ایجاد ندارد بر این عقیده شد که قدرت خداوند به اصل فعل و قدرت انسان به احوال و اوصاف آن تعلق می‌گیرد، یعنی به طاعت بودن یا معصیت بودن آن.
ابواسحاق محمدبن ابراهیم اسفراینی (متوفی ۴۱۷ یا ۴۱۸) از این نظر هم پایین تر آمد و اجتماع دو مؤثر (خدا و انسان) را بر اثر واحد جایز انگاشت و فعل را متعلَّقِ مجموع دو قدرت، یعنی قدرت قدیم خدا و قدرت حادث انسان، دانست و بدین ترتیب، برای قدرت انسان در ایجاد فعل تأثیری قائل شد.
امام الحرمین ابوالمعالی جوینی (متوفی ۴۷۸) از این نظر هم عدول کرد و چنان‌که مشهور است به تأثیر قدرت حادث در ایجاد فعل معتقد شد به این صورت که قدرت انسان را متعلَّق قدرت قدیم خداوند و فعل انسان را متعلَّق قدرت حادث انسان دانست و وقوع و صدور فعل را از قدرت حادث بر سبیل ایجاب و امتناعِ تخلف معلول از علت انگاشت
[۷] محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۹۸ـ۹۹، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۸] مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۲۲۴، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
[۹] علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۱۴۷، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
اما در کتاب الارشاد ،
[۱۰] عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، کتاب الارشاد الی قواطع الادله فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۱۸۷، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/ ۱۹۵۰.
بر خلاف این قول اظهار نظر کرد و نوشت تمام حوادث به قدرت خدای متعال حادث شده است، چه قدرت بندگان به آن تعلق یابد چه قدرت خداوند به تنهایی تعلق گیرد.
از مضمون این قول برمی آید که هر مقدوری برای هر قادری، مقدور خدای متعال است و او قادر بر آن و مخترع و منشی ء آن است.
غزالی (متوفی ۵۰۵)، که «اقتصاد» را در اعتقاد واجب دانسته، حرکت بنده را نسبت به قدرتش کسب و نسبت به قدرت خدا خلق نامیده و چنین نتیجه گرفته است که حرکت بنده، خلقِ رَبّ است و وصف و کسبِ بنده، و قدرتِ بنده خلقِ ربّ است و وصف بنده ولی کسب بنده نیست.
[۱۱] مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۲۲۶، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.

شهرستانی (متوفی ۵۴۸ یا ۵۴۹)
[۱۲] محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۹۷، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
نیز به توجیه نظریه جبر و کسب اشعری پرداخت و چنین اظهار کرد که خداوند سنّت خود را بر این جاری ساخته که در پی قدرت حادث یا تحت آن یا با آن، فعل حاصل را تحقق بخشد اما این درصورتی است که بنده آن را اراده کند و بدان رو آورد.
بدین ترتیب، طبق توجیه شهرستانی، خداوند در صورتی فعل بنده را ایجاد و محقق می‌کند که بنده آن را اراده کند، یعنی بنده فعل را اراده می‌کند و خدا خالق آن فعل، برحسب اراده انسان، است؛ در نتیجه، از شدت و حدّت رأی اشعری کاسته می‌شود.

۳ - پانویس


 
۱. علی بن اسماعیل اشعری، کتاب اللمع فی الرد علی اهل الزیغ و البدع، ج۱، ص۶۹ـ ۷۸، چاپ حموده غرابه، مصر ۱۹۵۵.
۲. ابن حزم، الفِصَل فی الملل و الاهواء و النحل، ج۳، ص۲۲، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۳. محمدبن عمر فخررازی، المطالب العالیه من العلم الالهی، ج۹، ص۹، چاپ احمد حجازی سقا، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۴. علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۱۴۶، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
۵. احمدبن حسن بیاضی، اشارات المرام من عبارات الامام، ج۱، ص۲۵۵، (قاهره) ۱۳۶۸/۱۹۴۹.
۶. عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، ج۱، ص۵۵۵ ـ۵۶۳، ج ۱، بیروت ۱۹۸۳.
۷. محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۹۸ـ۹۹، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
۸. مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۲۲۴، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
۹. علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۱۴۷، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
۱۰. عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، کتاب الارشاد الی قواطع الادله فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۱۸۷، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/ ۱۹۵۰.
۱۱. مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۲۲۶، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
۱۲. محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۹۷، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.


۴ - منابع



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جبر و اختیار»، شماره۴۴۷۱.    


رده‌های این صفحه : افعال الهی | جبر و اختیار | کلام




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.